می فرمایند: انسان با سنّ بلوغ باید ازدواج کند. آیا در آن بحران فکری و روحی و جسمی و تزلزل شخصیّت، ازدواج موفّقیت آمیز است؟[1]
فرایند بلوغ، یکی از حساس ترین دوره های زندگی هر فرد است. نوجوانان در این دوره، تمایلات و خواهش های گوناگون و متفاوتی داشته، این دوران برای آنان نوعی تولد مجدّد به حساب می آید. عدّه ای از روان شناسان، رشد و تحوّل انسان را یک پدیده ی مداوم و پیوسته نمی دانند; بلکه آن را متشکل از مراحل و دوره های مختلف می دانند که از جمله دوره های آن (بلوغ) است که می توان آن را نوعی بحرانِ بلوغ نامید که با آن، بی سروسامانی روانی آغاز می شود.[2] و حدّ فاصلی میان کودکی و بزرگی است. اما در مقابل این گروه، برخی دیگر از روان شناسان، رشد را امری مداوم و پیوسته می دانند که از کودکی شروع شده، بدون انقطاع، ادامه داشته، در هنگام بلوغ، آهنگی سریع تر می یابد; بنابراین آن را نمی توان بحران بلوغ نامید.[3] چرا که: 1. کلّیه ی نوجوانان، بحران و انقلاب عمیق و شدید شخصیّتی را نمی گذرانند و تحمّل بلوغ بر حسب وضعیّت اجتماعی و شخصی افراد مختلف تغییر می کند. 2. تغییرات بیولوژیک (زیستی) را نمی توان، بحران در تمام زمینه های روانی و رفتاری دانست. 3. در روان شناسی اجتماعی و تحلیل روانی، تعارض ها را منحصر به دوره ی بلوغ نمی دانند و نشانی از بحران خاصّی در دوره ی بلوغ نمی بینند. پس به صورت کلّی و فراگیر نمی توان قائل شد که همه ی نوجوانان و جوانان دچار بحران شدید فکری و تزلزل شخصیّت می شوند; به صورتی که قادر به تصمیم گیری درست نیستند، و همین دو دسته شدنِ روان شناسان، می تواند شاهدی بر عمومیّت نداشتن این قضیّه باشد که همه ی جوانان دچار این بحران نشده، بلکه به دو گروه تقسیم می شوند. اما بر این نکته نیز ادغان می کنیم که جوانی، بدون دغدغه های مختلف روحی و فکری نیست و جوان در پی جستوجوی مفاهیم و صفاتی است که تشکیل دهنده ی شخصیّت و هویّت اوست و او در پی بازسازی و پی ریزی هویّت شخصی است و از جمله مشغله های ذهنی او اهداف بلند، انتخاب شغل، رفتار و تمایل جنسی و مذهب و ارزش های اخلاقی است.[4] بدیهی است، همان گونه که گفتیم، در ایّام جوانی، شوقِ جنسی و احساسات، بر روان آدمی سایه انداخته، ناخودآگاه به رفتار و سخن و نگاه جوان رنگ و لعاب دیگر می بخشد. در این میان، التهاب و هیجان چنان به اوج می رسد که آهنگ صدا و رفتار و حرکات را تحت تأثیر قرار می دهد. و اگر به این بیداری طبیعیِ غریزه، محرّکاتِ عصر ارتباطات (فیلم و عکس و...) را ضمیمه کنیم در می یابیم که کفِّ نفس و صبر، بسیار مشکل است و اگر این تمایلات شدید از راه صحیح و قانونی ارضا نشود، امکان انحراف جوان می رود و این انحراف، اغلب به صورت کام جویی بدلی تجلّی می کند که آثار مخرّبی بر روح و روان و جسم او نهاده، سلامت فرد و جامعه را به خطر می اندازد. از جمله ی انحرافات، ابتلا به خودارضایی، هم جنس بازی، خود فروشی و چشم چرانی را می توان نام برد. حال باید بدانیم با طبیعت و غریزه چه رفتاری کنیم؟ آیا طبیعت حاضر است خواسته های خود را به تأخیر بیندازد؟ آیا تا ما آمادگی لازم را تحصیل نکردیم، غریزه ی جنسی ما را رها می کند؟ آیا باید به خاطر خطرات ناشی از دوران بلوغ، از ازدواج سرباز زد و رهبانیّت و یا انحراف در مفاسد را پذیرفت؟ این جاست که بسیاری از دست اندرکاران امور جوانان، ازدواج را به عنوان تنها راه صحیح و کامل، پیشنهاد نموده، بر این باورند که جامعه، دولت و خانواده، باید تمام تلاشِ خود را برای تسریع در امر ازدواج جوانان معطوف سازند. خود جوانان نیز خواستار تسهیلات هر چه بیش تر در این امرند تا پاسخ گوی نیازهای روحی و جسمی آنان باشد. بنابراین دین حیات بخش اسلام تأکید فراوانی بر ازدواج داشته، آن را مایه ی سلامت دین و روان جوان می داند.[5] البتّه تنها بلوغ جسمی را نمی توان شرط ازدواج دانست; بلکه رسیدن به سنّ رشد نیز لازم است. شهید (مطهری)(رحمهم الله) در این باره می گوید: از نظر اسلام مسلّم است که پسران اگر به سن بلوغ برسند و واجد عقل و رشد باشند، اختیاردار خود هستند.[6] از شرایط لازم ازدواج، شناخت درست دختر و پسر از یک دیگر و رعایت شرایط همسانی در مسائل اعتقادی و خانوادگی و تحصیلات است و جوان و نوجوان می تواند برای جبران ضعف های ناشی از این دوره، از کمک خانواده و مشاوران دلسوز استفاده نموده، از تجارب آنان بهره مند شود. در پایان، خاطرنشان می شود که نقش ازدواج در رشد و تعالیِ فکری و روحی جوانان، نباید مورد غفلت واقع شود. ازدواج، ظرفیّت ها و استعدادهای خفته ی جوان را شکوفا کرده، به آهنگ رشدِ آن سرعت می بخشد. جوان با احساس مسئولیّت در رفتار و اعمال خود دقیق تر شده، سریع تر به پختگی اجتماعی می رسد و نسبت به مسائل جامعه نیز حساس تر می شود و با دقت و تیزبینی بیش تری بدان ها می پردازد. [1]. از پرسش های رسیده به مرکز. [2]. احمد احمدی، روان شناسی نوجوان و جوانان، ص 20; نماینده ی این گروه پیاژه و الون هستند. [3]. نماینده ی این گروه، گزل می باشد; روان شناسی نوجوان و جوانان، ص 19. [4]. دکتر ایزدی، مسائل نوجوانان، ص 22; به نقل از روان شناسی نوجوان و جوانان، ص 118. [5]. وسائل الشیعه، ج 14، کتاب النکاح، ص 1 30. [6]. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 77. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

می فرمایند: انسان با سنّ بلوغ باید ازدواج کند. آیا در آن بحران فکری و روحی و جسمی و تزلزل شخصیّت، ازدواج موفّقیت آمیز است؟[1]


پاسخ:

فرایند بلوغ، یکی از حساس ترین دوره های زندگی هر فرد است. نوجوانان در این دوره، تمایلات و خواهش های گوناگون و متفاوتی داشته، این دوران برای آنان نوعی تولد مجدّد به حساب می آید.
عدّه ای از روان شناسان، رشد و تحوّل انسان را یک پدیده ی مداوم و پیوسته نمی دانند; بلکه آن را متشکل از مراحل و دوره های مختلف می دانند که از جمله دوره های آن (بلوغ) است که می توان آن را نوعی بحرانِ بلوغ نامید که با آن، بی سروسامانی روانی آغاز می شود.[2] و حدّ فاصلی میان کودکی و بزرگی است.
اما در مقابل این گروه، برخی دیگر از روان شناسان، رشد را امری مداوم و پیوسته می دانند که از کودکی شروع شده، بدون انقطاع، ادامه داشته، در هنگام بلوغ، آهنگی سریع تر می یابد; بنابراین آن را نمی توان بحران بلوغ نامید.[3] چرا که:
1. کلّیه ی نوجوانان، بحران و انقلاب عمیق و شدید شخصیّتی را نمی گذرانند و تحمّل بلوغ بر حسب وضعیّت اجتماعی و شخصی افراد مختلف تغییر می کند.
2. تغییرات بیولوژیک (زیستی) را نمی توان، بحران در تمام زمینه های روانی و رفتاری دانست.
3. در روان شناسی اجتماعی و تحلیل روانی، تعارض ها را منحصر به دوره ی بلوغ نمی دانند و نشانی از بحران خاصّی در دوره ی بلوغ نمی بینند.
پس به صورت کلّی و فراگیر نمی توان قائل شد که همه ی نوجوانان و جوانان دچار بحران شدید فکری و تزلزل شخصیّت می شوند; به صورتی که قادر به تصمیم گیری درست نیستند، و همین دو دسته شدنِ روان شناسان، می تواند شاهدی بر عمومیّت نداشتن این قضیّه باشد که همه ی جوانان دچار این بحران نشده، بلکه به دو گروه تقسیم می شوند. اما بر این نکته نیز ادغان می کنیم که جوانی، بدون دغدغه های مختلف روحی و فکری نیست و جوان در پی جستوجوی مفاهیم و صفاتی است که تشکیل دهنده ی شخصیّت و هویّت اوست و او در پی بازسازی و پی ریزی هویّت شخصی است و از جمله مشغله های ذهنی او اهداف بلند، انتخاب شغل، رفتار و تمایل جنسی و مذهب و ارزش های اخلاقی است.[4]
بدیهی است، همان گونه که گفتیم، در ایّام جوانی، شوقِ جنسی و احساسات، بر روان آدمی سایه انداخته، ناخودآگاه به رفتار و سخن و نگاه جوان رنگ و لعاب دیگر می بخشد. در این میان، التهاب و هیجان چنان به اوج می رسد که آهنگ صدا و رفتار و حرکات را تحت تأثیر قرار می دهد.
و اگر به این بیداری طبیعیِ غریزه، محرّکاتِ عصر ارتباطات (فیلم و عکس و...) را ضمیمه کنیم در می یابیم که کفِّ نفس و صبر، بسیار مشکل است و اگر این تمایلات شدید از راه صحیح و قانونی ارضا نشود، امکان انحراف جوان می رود و این انحراف، اغلب به صورت کام جویی بدلی تجلّی می کند که آثار مخرّبی بر روح و روان و جسم او نهاده، سلامت فرد و جامعه را به خطر می اندازد. از جمله ی انحرافات، ابتلا به خودارضایی، هم جنس بازی، خود فروشی و چشم چرانی را می توان نام برد.
حال باید بدانیم با طبیعت و غریزه چه رفتاری کنیم؟ آیا طبیعت حاضر است خواسته های خود را به تأخیر بیندازد؟ آیا تا ما آمادگی لازم را تحصیل نکردیم، غریزه ی جنسی ما را رها می کند؟
آیا باید به خاطر خطرات ناشی از دوران بلوغ، از ازدواج سرباز زد و رهبانیّت و یا انحراف در مفاسد را پذیرفت؟
این جاست که بسیاری از دست اندرکاران امور جوانان، ازدواج را به عنوان تنها راه صحیح و کامل، پیشنهاد نموده، بر این باورند که جامعه، دولت و خانواده، باید تمام تلاشِ خود را برای تسریع در امر ازدواج جوانان معطوف سازند. خود جوانان نیز خواستار تسهیلات هر چه بیش تر در این امرند تا پاسخ گوی نیازهای روحی و جسمی آنان باشد. بنابراین دین حیات بخش اسلام تأکید فراوانی بر ازدواج داشته، آن را مایه ی سلامت دین و روان جوان می داند.[5] البتّه تنها بلوغ جسمی را نمی توان شرط ازدواج دانست; بلکه رسیدن به سنّ رشد نیز لازم است. شهید (مطهری)(رحمهم الله) در این باره می گوید:
از نظر اسلام مسلّم است که پسران اگر به سن بلوغ برسند و واجد عقل و رشد باشند، اختیاردار خود هستند.[6]
از شرایط لازم ازدواج، شناخت درست دختر و پسر از یک دیگر و رعایت شرایط همسانی در مسائل اعتقادی و خانوادگی و تحصیلات است و جوان و نوجوان می تواند برای جبران ضعف های ناشی از این دوره، از کمک خانواده و مشاوران دلسوز استفاده نموده، از تجارب آنان بهره مند شود.
در پایان، خاطرنشان می شود که نقش ازدواج در رشد و تعالیِ فکری و روحی جوانان، نباید مورد غفلت واقع شود. ازدواج، ظرفیّت ها و استعدادهای خفته ی جوان را شکوفا کرده، به آهنگ رشدِ آن سرعت می بخشد. جوان با احساس مسئولیّت در رفتار و اعمال خود دقیق تر شده، سریع تر به پختگی اجتماعی می رسد و نسبت به مسائل جامعه نیز حساس تر می شود و با دقت و تیزبینی بیش تری بدان ها می پردازد.


[1]. از پرسش های رسیده به مرکز.
[2]. احمد احمدی، روان شناسی نوجوان و جوانان، ص 20; نماینده ی این گروه پیاژه و الون هستند.
[3]. نماینده ی این گروه، گزل می باشد; روان شناسی نوجوان و جوانان، ص 19.
[4]. دکتر ایزدی، مسائل نوجوانان، ص 22; به نقل از روان شناسی نوجوان و جوانان، ص 118.
[5]. وسائل الشیعه، ج 14، کتاب النکاح، ص 1 30.
[6]. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 77.
( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین